AzHgAr BaNd
AzHgAr BaNd
فریاد

 
به دستانم نگاه می‌کنم! خالی و خسته!
چه‌قدر کتاب ورق زده‌ام!
چه‌قدر نوشته‌ام! چه‌قدر فکر کرده‌ام!
پندارم این بود که ما هنوز به زندگی نرسیده‌ایم
و برای رسیدن به آن زندگیِ موعود ذهنی‌اَم،
من و تو و مامان و لیلا و مینا،
سوار بر سورتمه‌ی زمان به پیش می‌رفتیم
و کسی نبود که به ما بگوید:
هِی! عمو!
زندگی همین است!


حسین پناهی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





ارسال در تاريخ چهار شنبه 5 تير 1392برچسب:حسین پناهی, توسط mojtaba